گرمایی بودم همیشه...
بین خودمان باشد
سرمایی میشوم پای آغوشت که در میان باشد...
از کجا باید شروع کرد قصه ی عشقو دوباره
تا همه بغضای عالم سر عاشقی نباره
آرامش یعنی هر وقت که قهر کردی
مطمئن باشی که تا آشتی کنی هیچ کسی جات رو نمیگیره...
از آدم ها دلگیر نباش
کنایه عادتشان است...
اینها سالهاست که به هوای ابری میگویند خراب...
همیشه دلتنگی به خاطر نبودن کسی نیست...
گاهی بخاطر بودن کسی است که حواسش به تو نیست...
تو به یاد نداری اما من خوب به یاد دارم...
که برای بدست آوردنت
دلی را به دریا زدم که از آب واهمه داشت...
هر آهنگی که گوش می دهم به هر زبانی که باشد
بغضم را میشکند...
نمی دانم بغضم به چند زبان زنده دنیا مسلط است...
چه نقاش ماهری است فکروخیال...
وقتی که دانه دانه موهایت را سفید میکند...
اطلاعات کاربری
آمار سایت